حکایت ما و روحانیون، به مناسبت زجرواره بهمن

بهمن ۱۱، ۱۳۸۹

وقتي سی سال پیش روحانیون برای حکومت بر ما آمدند، در دست شان کتاب مقدس داشتند و ما در دست زمين ها و زندگی هايمان را داشتيم.


بیست سال بعد، ما در دست کتاب هاي مقدس داشتيم و آنها در دست زمين ها و زندگیهای ما را داشتند.

حالا ما هیچ چیزی در دستانمان نداریم، ولی آنها همچنان زمین ها و زندگی  های ما را در دست دارند!


------------------------------------------------------------
پی نوشت: این مطلب وام گرفته از مطلبی است با این مضمون  : وقتي مروجين مذهبي به سرزمين ما آمدند، در دست شان کتاب مقدس داشتند و ما در دست زمين هايمان را داشتيم. پنجاه سال بعد، ما در دست کتاب هاي مقدس داشتيم و آنها در دست زمين هاي ما را داشتند. ..." جومو کيانتا

4 نظرات:

ناشناس گفت...

خوشمان آمد ولی افسوس خوردیم از این واقعیت تلخ

آکریم گفت...

خوشمان آمد که خوشتان آمد. ناراحت شدیم که افسوس خوردید.

روزی دستان خالی مان پر خواهد شد از اتحاد و همبستگی و آگاهی.

ناشناس گفت...

شاعر ناشناس: شعری از برای امام

اماما ! من بر آن سيمای همچون عَنترت ريدم
بر آن ريش و سبيل و صورت بد منظرت ريدم

گرچه دورم با تاسف از حضور انورت لیکن،
من مخلص غياباً بر حضور عَن وَرت ريدم

امامی، رهبری، اما بقدر خر نميفهمی
به ريشت ، بر آن فهمِ هم از خر كمترت ريدم

به توضيح المسائل ، آن اراجيفی كه بنوشتی
به تاليفات بی ارج و بهای ديگرت ريدم

به تسبيح و عَبا و جامه ی تقوی كه پوشيدی
بر آن عمامه ی پيچيده بر دور سرت ريدم

شنيدم گفته ای مسجد بُوَد از بهر ما سنگر
به سرتاپای آن مسجد كه باشد سنگرت ريدم

ز حزب اللّهيان تشكيل نيرو دادی و لشكر
به نيرويت، به حزبت، بر تمام لشكرت ! ريدم

نه تنها بر خودت بل بر طرفــدارانت ای خائن
که بر فرق پسر، دختر، برادر، خواهرت ريدم

نداری چون پدر، من از پدر چيزی نمی گويم
ولی ای بی حيا رهبر به روح مادرت ريدم

عيال مهربانت وقت ريدن شد فراموشم
كنون (با عذرخواهی) بر دهان همسرت ريدم

تو ريدی بر تمــام مملکت منهم پی جبران
ز انگشتان پا بگرفته تا فرق سرت ريدم

تو آن جغدی که بال و پر ترا بخشيد آن کوسه
روا باشــد اگـر گـويـم که بر بال و پرت ريدم

بُوَد گوش تو كر، فرياد ملت بی اثر، ای خر
کنون من ای خر مُظطَر، بر آن گوش كرت ريدم

اگر اسلام اهریمن برایت بوده است آیین
بر الله ت، به قرآنت، بر آن دین سراسر نکبتت ریدم
اگراينست ترا دين وَ گر اينست پِيغمبَر،
به آئينت، به دينت، بر سر پيغمبرت ريدم

ناشناس گفت...

in aks ra be monasebate dahe fajr taksir konid

http://tinypic.com/view.php?pic=29egex1&s=7

ارسال یک نظر

این دیوار برای یادگاری نوشتن شماست. بر این دیوار کاهگلی هر چه نبشته شود، نظر میهمانی ارجمند است و دلیلی بر موافقت یا مخالفت صاحبخانه نیست. صاحبخانه البته مختار است که هرزنوشته ها و توهین های مستقیم را از این خشت گلی بزداید. ضمنا همه کامنت ها ارزشمندند و پاسخ ندادن به یک کامنت لزوماً به معنی بی توجهی یا کم اهمیت قلمداد کردن آن کامنت یا نویسنده اش نیست.