دیالوگ با رهبران سبز، رهیافتی به سوی تقویت انسجام جنبش

بهمن ۰۳، ۱۳۸۹


در تاریکی اوضاع ایران و علیرغم سرکوب های فراوان، جنبشی سیاسی اجتماعی شکل گرفته  که امید سبز را در دل مردمان و هراس را در دل حاکمان شعله ور ساخته است. بیم ها و تهدیدهای فراوانی در مقابل این جنبش جوان قرار دارد که ذیلا مواردی برشمرده شده اند:

الف- امروز یک تهدید اساسی متوجه جنبش سبز است. سالها سرکوب، تلنباری از خواستها و آرزوها را در دلهای مردمان ایران بر جای گذاشته است. جنبشی که محصول سالها سرکوب و خفقان بوده است، ممکن است که در پی موفقیت های اولیه، دچار نوعی آرمانگرایی شده و نتیجتاً انفجار مطالبات، به پراکندگی خواسته ها بینجامد و نیروی لازم برای تفوق بر قوای حاکم دچار تفرق شود و زوال زودهنگام جنبش را به ارمغان بیاورد. وقتی خواسته ها بزرگ شدند و دستاوردها اندک، امیدها ناامید می شوند و پنجره ها بسته. نتیجتا اندک رمق باقیمانده نیز به جای آنکه چاشنی مبارزه با نیروی استبداد شود، مصروف رقابت بر سر خواسته های درون گروهی می شود و در کشاکش رقابتهای داخلی مستهلک می گردد. در چنین شرایطی، حریف اصلی به کناری خواهد نشست و اهالی جنبش از درون خودشان حریف و رقیب می جویند! عقل از میان پر می کشد و هیجانات وجه غالب منازعات می شود، منازعاتی که دیگر یک سویش جنبش و سوی دیگرش غول استبداد دینی نیست، بلکه هر دو سویش نیروهای خسته جنبش نشسته اند! نیروهایی که فراموش کرده اند که در راه سبز امید قدم گذاشته اند و آمده بودند که هر یک از افق دید خود مرهمی هر چند کوچک بر زخمهای عمیق مردم خسته از استبداد بگذارند. قرار نیست، که گروهها در اهداف کلی هضم و فراموش شوند، اما مبازره هم الزامات خاص خودش را دارد. می توان با حفظ هویت ها، خود را جزیی از یک کل واحد دید و به جای اصطکاک های داخلی به ساخت یک جنبش قدرتمند کمک کرد. هنر این نیست که فارغ از محدودیت ها و امکانات، غیرمسولانه آروزهایمان را در قالب خواسته ها به جنبش تحمیل کنیم . (آرزوهایی که خود نیز بردست نایافتگی آنها واقفیم و تنها حسی ماجراجویانه و تشویق های جمعی سرخوش، ما را به طرح آنها وا می دارد.) هنر آن است که مسولانه ظرفیت ها و امکانات را مد نظر قرار دهیم و این امکان و فرصت را به خودمان و جنبش جمعیمان بدهیم، که خواسته ها را اولویت بندی کنیم و برای رسیدن مرحله ای به خواسته هایمان برنامه ریزی کنیم. 

ب- امروز یک فرصت تاریخی برای مردم ایران فراهم شده است. اولا یک آگاهی عمومی بر کل جامعه به خصوص بر  طبقه متوسط جامعه ایران حاکم شده است، دوما جمعیت جوان و تحصیلکرده صدای غالب جامعه شده است و سوما اینکه افرادی شایسته به عنوان نمادهای رهبری جنبش از سوی مردم برگزیده شده اند. رهبران جنبش سبز نشان داده اند که در مقابل حاکمیت محکم و در مقابل مردم منعطف بوده، به قواعد کار جمعی معتقد می باشند، بر تکثر و رسمیت شناختن گروههای داخلی تاکید دارند، از دادن هزینه های منطقی بی باکند و در عین حال بر جان مردم نگرانند، در تصمیم گیری هایشان اخلاق گرا و شفاف و خردمند می باشند و پذیرای نقدهای وارده هستند. همین ویژگیهاست که رهبران سبز را مقبول مردم و منفور حاکمیت نموده است. 

ج- در مقابل نقدهایی که نسبت به شیفتگی مردم به رهبران هشدار می دهند باید گفت که مردم نه تنها عکس رهبران سبز را در ماه ندیده اند، بلکه ابتدائاً به اکراه و صرفاً به دلیل عقلانیت سیاسی و جلوگیری از تکرار تجربه های تلخ گذشته، آنها را از میان بد و بدتر انتخاب کردند.  اما همین گزینه های انتخاب شدۀ با اکراه، بعدها و در خلال یک سال گذشته، وقتی پای مردم ایستادند، و هزینه این ایستادگی را پرداختند به رهبران محبوب مردم تبدیل شدند. الزامات یک مبارزه حکم می کند، که رهبرانی اینچنینی را تا زمانی که بر همین منوال حرکت میکنند تقویت و حمایت کنیم. 

د- بیایید یک بار خواسته های اولیه جنبش را که از زبان رهبران سبز مطرح شده با هم مرور کنیم:

1. تشکیل گروه حقیقت‌یاب در مورد انتخابات دهم ریاست جمهوری و رسیدگی به تخلفات و تقلب های انجام گرفته و اعمال مجازات برای خاطیان
2. اصلاح قانون انتخابات به صورتی که شرایط برای برگزاری عادلانه و منصفانه انتخابات و اطمینان مردم از این امر فراهم شود، به نوعی که اعتماد ملت را به یک رقابت آزاد و منصفانه و بدون خدعه و دخالت قانع سازد. این قانون باید شرکت همه ملت را علیرغم تفاوت در آراء و اندیشه ها تضمین کند و جلوی دخالت های سلیقه ای و جناحی دست اندرکاران نظام را در همه سطوح منتفی سازد.
3. شناسایی و مجازات عاملان و آمران فجایعی که در حوادث پس از انتخابات بر علیه مردم صورت گرفته است در تمامی نهادهای نظامی، انتظامی و رسانه‌ای
4. رسیدگی به آسیب‌دیدگان حوادث پس از انتخابات و خانواده‌های جان‌باختگان،
5. آزادی همه دست‌اندرکاران، فعالان سیاسی و نیروهای مردمی دستگیر شده، مختومه کردن پرونده‌ها، اعاده حیثیت از آنان و خاتمه یافتن تهدیدها و آزارهایی که همچنان برای واداشتن آنان به عدم تظلم و پیگیری حقوق شان صورت می گیرد.
6. اعمال اصل 168 قانون اساسي در خصوص تعريف جرم سياسي و رسيدگي به جرايم سياسي با حضور هيئت منصفه
7. تضمين آزادي مطبوعات، تغيير رفتار جانبدارانه صدا و سيما، رفع محدوديتهاي اعمال شده براي برخورداري احزاب، گروههاي سياسي و نگرشهاي مختلف از ارائه ديدگاههاي خود در رسانه‌ها، به ويژه صدا و سيما و اصلاح قانون رسانه ملی به صورتی که رسانه ملی نسبت به اعمال خلاف قانون خود پاسخگو قرار گیرد.
8. به فعلیت درآمدن ظرفیت های ایجاد شده در قالب تفسیر اصل 44 قانون اساسی برای ایجاد رسانه های شنیداری و دیداری خصوصی
9. تضمين حق اساسي مردم در تشکيل اجتماعات و راهپيمايي‌ها با اعمال اصل 27 قانون اساسي و به رسمیت شناختن حقوق مردم تشکیل احزاب و تشکل ها
10. تصویب منع مداخله نظامیان در امور سیاسی و جلوگیری از دخالت نیروهای مسلح در فعالیت‌های اقتصادی

موسوی در بیانیه یازدهم و هفدهم این خواسته ها را مطرح می کند و همو خودش می گوید که می توان این مطالبات را نقد کرد، بر آنها افزود یا آنها را فروکاهید.  شاید به جای دامن زدن بر منازعات داخلی و طرح مسایل انحرافی، راه بهتر آن باشد که این مطالبات را نقد کنیم و با رهبران سبز وارد یک گفتگوی دوسویه شویم و آنها را در تکمیل کردن این مطالبات کمک کنیم. طبعا هستند گروههایی که حرف چندانی برای گفتن ندارند و فلسفه وجودیشان در یک فضای هیجانی و منازعات بی حاصل معنا می یابد و از شکل گرفتن چنین فضایی ناخرسند خواهند بود، اما اگر عزم عمومی به سمت شکل گیری دیالوگی منطقی و سازنده با رهبران سبز هدایت شود، انسجام جنبش تقویت شده و همینه هراس و ناامنی در اردوگاه حکومت سنگینتر می شود.  نتیجۀ شکل گیری چنین دیالوگی این است که اولاً این گفتمان درونی باعث تحکیم جنبش و تقویت رهبران آن می شود و ثانیاً با توافق بر مطالبات،  شفافیت در جنبش بیشتر می گردد و هزینه عدول از آنها برای رهبران جنبش بالا می رود و آنها را ملزم به پیگیری مطالبات می کند و ثالثاً اینکه این اولویت بندیها از پراکندگی جنبش جلوگیری می کند و راه را برای طرح مطالبات بعدی باز می کند.
-----------------------------------------------------------------------------
پی نوشت: این نوشته را پیش از این در سایت جرس منتشر نموده بودم: دیالوگ با رهبران، رهیافتی به سوی تقویت انسجام جنبش سبز

2 نظرات:

ناشناس گفت...

besyar mofide fayede va ba tafakor va mantegh ,mamnoon.

آکریم گفت...

از فیدبک شما سپاسگزارم.

ارسال یک نظر

این دیوار برای یادگاری نوشتن شماست. بر این دیوار کاهگلی هر چه نبشته شود، نظر میهمانی ارجمند است و دلیلی بر موافقت یا مخالفت صاحبخانه نیست. صاحبخانه البته مختار است که هرزنوشته ها و توهین های مستقیم را از این خشت گلی بزداید. ضمنا همه کامنت ها ارزشمندند و پاسخ ندادن به یک کامنت لزوماً به معنی بی توجهی یا کم اهمیت قلمداد کردن آن کامنت یا نویسنده اش نیست.