در حاشیه بیانیه اخیر کروبی: دادگاه ملت یا بیدادگاه حکومت؟!

دی ۱۹، ۱۳۸۹

 متعاقب رجزخوانی های حکومت برای محاکمه رهبران سبز و تلاش پروپاگاندای رسانه ای حکومت ایران برای تخریب جنبش سبز و رهبران آن ، مهدی کروبی طی بیانیه ای، آشکارا حکومت ایران را به چالش کشید و برای حضور در دادگاهی علنی جهت دفاع از خود در مقابل سیل اتهامات ابراز آمادگی کرد. این موضوع نشانگر ایمان ایشان به سلامت راهی است که طی می کند. اما صرفنظر از بیانیه صادره توسط ایشان، اگر از نگاهی کلان  به قضایا نگاه کنیم، سوالی که مطرح می شود این است که استراتژی جنبش سبز و کنشگران فعال در این عرصه در مواجهه با تهدیدات مبنی بر برگزاری دادگاه رهبران جنبش سبز چه باید باشد؟
همه شواهد نشان از آن دارد  که ادعای برگزاری چنین محکمه ای تنها یک مانور تبلیغاتی است. حکومت خود به ناتوانی اش در برگزاری چنین دادگاهی آگاه است. قطعا برگزاری چنین محکمه ای برای حکومت به از دست دادن بیشتر مشروعیت داخلی اش و به تشدید بی اعتباری بین المللی اش می انجامد. از طرف دیگر نیروهای امنیتی حکومت به خوبی آگاهند که توفیقی در سرکوب اعتراضات مردم نداشته اند و سرکوبها تنها شکل مبارزه را تغییر داده است و مردم همچنان نسبت به اوضاع معترضند و هر اشتباه حکومت  از جمله برگزاری دادگاه رهبران سبز می تواند این آتش زیر خاکستر را مجددا شعله ور سازد. با علم به تبعات چنین موضوعی است که حکومت علیرغم اشتیاق فراوانش به دستگیری رهبران سبز، هیچ گاه از مرز تبلیغ این موضوع فراتر نرفته است و هر بار که ماشین تبلیغ حکومت برای محکومیت رهبران سبز به راه می افتد، یکی از میان خودشان ندا می دهد که هنوز وقتش نرسیده است و مصلحت نظام چنین امری را اقتضا نمی کند! این سردرگمی و آشفتگی در اردوگاه اقتدارگرایان اگر چه نشان از بی پشتوانگی تهدیدات دارد، اما واقعیت این است که با توجه به شدت تبلیغات رسانه ای در پراکنش اتهامات و تخریب جنبش و رهبرانش می بایست به نحوی مناسب پاسخ داده شود چرا که اگر رهبران سبز در مقابل این تهدیدات، از برگزاری دادگاه طفره روند تاثیر مناسبی بر افکار عمومی جامعه نخواهد گذاشت. از سوی دیگر، همانگونه که پیشتر گفته شد برگزاری چنین دادگاهی، اگر چه در کوتاه مدت ممکن است زیانهایی برای جنبش داشته باشد، اما در نهایت به نفع جنبش و به زیان حکومت تمام خواهد شد. بر همین مبنا، مهدی کروبی که از بی پشتوانگی تهدیدهای حکومت آگاه است به منظور خنثی سازی تبلیغات مسموم حکومت، آمادگی اش را  برای حضور در دادگاهی علنی به منظور دفاع از خودش و جنبش سبز ابراز می دارد.  تا همین جایش نشان از آن دارد که این واکنش شجاعانه کروبی تصمیمی به جا و صحیح بوده است. اما چگونه می توان بر میزان تاثیر این واکنش افزود و آیا کنشی جایگزین که بتواند نتایجی موثرتر بدست دهد وجود دارد یا خیر؟
اگر از منظری دیگر به موضع اعلام آمادگی رهبران سبز برای حضور در دادگاههای حکومت ایران نگاه بیندازیم، این بیم وجود دارد که این موضع، به مشروعیت بخشی به دستگاه نامشروع قوه قضاییه در ایران منجر شود.  قوه قضاییه در تمامی سالهای گذشته نشان داده است که نسبت به استقلال قضایی که مهم ترین رکن مشروعیت این دستگاه است مطلقا بی تفاوت بوده و همیشه استقلال قضایی این دستگاه  محل تاخت و تاز و  دخالت حکومت و نیروهای امنیتی بوده است. در قوه قضا به جای حکمرانی قوانین حقوقی و جزایی، این ماموران امنیتی یا گماشتگان حکومت بوده اند که در صدور احکام قضاییِ ناعادلانه جولان داده اند و بی اعتباریِ این دستگاه را به ارمغان آورده اند. این جرثومه ظلم که روزگاری قرار بود داد مظلومان را بستاند، اکنون خود در اجرای پروژه های امنیتی همراه و یاور محفل های امنیتی و غده های سرطانی و فاسد حکومت شده  است و به هیچ عنوان صلاحیت مرجعیت قضایی را ندارد. وانگهی در چنین شرایطی، برگزاری دادگاهی که حکومت خودش هم شاکی است و هم قاضی اصولا محلی از اعراب ندارد و نتیجه چنین دادگاه فرمایشی از پیش معلوم است و بدیهی است که آنچه که در چنین دادگاهی مبنا قرار نخواهد گرفت، اصول حقوقی و قضایی است. از طرف دیگر، در شرایطی که خود حکومت به علت نگرانی از تبعات برگزاری دادگاه رهبران سبز، همواره این موضوع را با محافظه کاری و به صورت غیر رسمی اعلام نموده است، طرح رسمی این موضع از سوی رهبران سبز، می تواند به ریختن قبح این موضوع و افزایش جسارت نیروهای حکومتی برای دست یابی به آرزوی محالشان منجر شود و حتی به آماده سازی فضا برای برگزاری چنین دادگاهی کمک نماید. در چنین شرایطی که مراجعه به نهادهای قضایی داخلی مقدور نیست، چاره چیست؟ این نکته را باید در نظر داشت که مراجعه به دادگاههای بین المللی نه عرف فضای سیاسی ایران است و نه چندان در چهارجوب فکری حکومت و حتی رهبران سبز می گنجد. لذا به نظر می آید در بن بست سیاسی موجود، تنها راه باقیمانده مراجعه به دادگاهی است که قاضی آن نه حکومت بلکه مردم هستند.
بنابراین، راهکاری که می تواند جایگزین اعلام حضور داوطلبانه در دادگاههای ایران شود، این است که رهبران و فعالین جنبش سبز به موازات به چالش کشیدن صلاحیت دادگاههای فرمایشی حکومت ایران، خود را به قضاوت مردم بسپارند. در دادگاهی که مردم قاضی آن باشند رهبران سبز نه متهم که شاکی هستند. رهبران سبز به نمایندگی از طرف مردمی که به آنها اعتماد کرده اند و به آنها باور دارند، می بایست کیفرخواستی بر علیه بی تدبیری ها و ظلم های حکومت ایران طرح نمایند و بدینوسیله  جنبش سبز را از موضع دفاع خارج نموده و در موضع مدعی قرا دهند. با حوادثی  که در وقایع پس از انتخابات اخیر در مقابل دیدگان ملت ایران رخ داد  و ثبت و ضبط گردید، شاهدان عینی این حوادث میلیون ها مردمی هستند که بی تدبیری یک حکومت و ضعف آن در برگزاری یک انتخابات ساده را به عینه دیده اند. تبدیل انتخابات به پروژه کودتا و مدیریت نظامی حوادث بعد از آن که منجر به جنایات سازمان یافته و نقض گسترده حقوق مدنی مردم و فعالین سیاسی شده است موضوعی است که باید در کیفرخواست رهبران سبز مطرح شود. بیانیه های  رهبران سبز، که پیش از این صادر شده است  فصل های مهمی از این کیفرخواست را تشکیل می دهد. این کیفرخواست همچنان باید تکمیل شود و مردم به قضاوت درباره این کیفرخواست فراخوانده شوند. 
---------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت1: این مطلب را پیش از این تحت عنوان دادگاه ملت یا بیدادگاه حکومت؟ در وب سایت جرس منتشر نموده ام.


0 نظرات:

ارسال یک نظر

این دیوار برای یادگاری نوشتن شماست. بر این دیوار کاهگلی هر چه نبشته شود، نظر میهمانی ارجمند است و دلیلی بر موافقت یا مخالفت صاحبخانه نیست. صاحبخانه البته مختار است که هرزنوشته ها و توهین های مستقیم را از این خشت گلی بزداید. ضمنا همه کامنت ها ارزشمندند و پاسخ ندادن به یک کامنت لزوماً به معنی بی توجهی یا کم اهمیت قلمداد کردن آن کامنت یا نویسنده اش نیست.