جنبش سبز، جنبش زندگی است. زندگی هایی که همچون رودخانه ای در دل کویر و در بستر زمان در جریانند. این رودها را سر ایستادن نیست.
جنبش سبز بر آن نیست که رودی را بخشکاند، بل بر آن است که آهنگ زندگی را نیک تر و دلنشین تر کند. بر آن است که به جای خشکاندن رودها، بر عمق آنها بیفزاید. آگاهی و همدلی راز مانایی رودخانه هایی است که هوای خشکیدن ندارند.
جنبش سبز رود خانه ای فصلی نیست، که هر گاه آسمان به هیجان آمد، سیلاب وار و خروشان خراب کند و فروپاشاند، و چون آسمان از غرش ایستاد، به ضعف و خشکیدن گراید.
جنبش سبز، بستری است که در آن رودهای بسیار جریان دارد. هر کسی از ظن خود همراه شده است. رودهایی که هر یک مسیر خود دارند و حیات خود را به ممات دیگری نبسته اند. این رودخانه ها، در عین تکثر در پیام زندگی اشتراک دارند. در پس آرامش این بستر زیبا، دردی نهفته است که از مهجوریت انسان و انسانیت نگران و غمزده است. اگر چه این اندوه بزرگ، زندگی را متوقف نکرده است و برای فرا رسیدن یک روز خوب و شاد همچنان نور امید تابان است. آن روزخوب، روزی است که این رودهای شفاف و زلال برای بها دادن و گرامی داشتن انسان و انسانیت و فروکاهاندن دردهای بشری به هم بپیوندند. آنگاه است که از این دغدغه و درد مشترک، دریایی پدیدار می شود که همه ناپاکیهای روزگار ما در آن ناپدیدار می شود.
میر سبز نگران از جانهایی که برای فدا شدن باکی ندارند، به آنها یادآور می شود که جان عزیز است غنیمت شمریدش. پیروزی جنبش سبز، پیروزی خون بر شمشیر نیست، پیروزی آگاهی بر تاریکی و جهل است. خونفشانی رسم رودخانه های فصلی است که خیلی زود هرز می روند. راه پیروزی نه از کربلای شهادت، که از دلهای آگاه می گذرد. جان عزیزان آزاده و دربندمان، که دلهای آگاه دارند و ضمیرهای روشن، ارزشمندتر از آن است که برای رسوایی رسوایان هزینه شود. این جانهای اسیر و دلهای آزاد، بی شک برای دستگاه ضد انسانی استبداد رسوا کننده است و برای جامعه استبداد زده، آگاهی بخش و زندگی بخش. دریغ است که از این جانهای ارزشمند محروم شویم. و چه زیبا بود پیام سبز زندگی از زبان میر سبز.
نمی دانم که آیا میر سبز با من هم نظر است یا نه؟ اما فارغ از این دغدغه، پیام سبز زندگی را گامی فراتر می برم. می اندیشم که نه شایسته است که از درد کشیدن انسانها در هر کجای دنیا، بی تفاوت گذر کنیم و نه شایسته است که جانمان را فدای غزه و لبنان یا چیزی دیگر کنیم. به جای آن که جانی را فدا کنیم، تلاش کنیم که جانی را زنده نگه داریم و دردی از دردهای بشری را درمان کنیم. برای آزادی جانها هزینه می دهیم، اما جان را عزیز می شماریم. جان را هزینه آزادی جانها کردن خود نقض غرض است. جنبش سبز، قربانی نمی خواهد و از قربانی دادن استقبال نمی کند، اگر چه شهیدان راه سبز آزادی را قدرشناسانه ارج می گذارد، شهیدانی که قربانی شدنشان ناخواسته بود و تحمیل دستگاه جور و استبداد. جنبش سبز به جای آنکه خون شهیدان راه آزادی را مقدمه ای کند برای خونهای بیشتر، وسیله ای می کند برای تاباندن نور آگاهی بر اعماق تاریک جهل و رساندن جرعه زندگی به کویر خشک استبدادزدگی.
جنبش سبز بر آن نیست که رودی را بخشکاند، بل بر آن است که آهنگ زندگی را نیک تر و دلنشین تر کند. بر آن است که به جای خشکاندن رودها، بر عمق آنها بیفزاید. آگاهی و همدلی راز مانایی رودخانه هایی است که هوای خشکیدن ندارند.
جنبش سبز رود خانه ای فصلی نیست، که هر گاه آسمان به هیجان آمد، سیلاب وار و خروشان خراب کند و فروپاشاند، و چون آسمان از غرش ایستاد، به ضعف و خشکیدن گراید.
جنبش سبز، بستری است که در آن رودهای بسیار جریان دارد. هر کسی از ظن خود همراه شده است. رودهایی که هر یک مسیر خود دارند و حیات خود را به ممات دیگری نبسته اند. این رودخانه ها، در عین تکثر در پیام زندگی اشتراک دارند. در پس آرامش این بستر زیبا، دردی نهفته است که از مهجوریت انسان و انسانیت نگران و غمزده است. اگر چه این اندوه بزرگ، زندگی را متوقف نکرده است و برای فرا رسیدن یک روز خوب و شاد همچنان نور امید تابان است. آن روزخوب، روزی است که این رودهای شفاف و زلال برای بها دادن و گرامی داشتن انسان و انسانیت و فروکاهاندن دردهای بشری به هم بپیوندند. آنگاه است که از این دغدغه و درد مشترک، دریایی پدیدار می شود که همه ناپاکیهای روزگار ما در آن ناپدیدار می شود.
میر سبز نگران از جانهایی که برای فدا شدن باکی ندارند، به آنها یادآور می شود که جان عزیز است غنیمت شمریدش. پیروزی جنبش سبز، پیروزی خون بر شمشیر نیست، پیروزی آگاهی بر تاریکی و جهل است. خونفشانی رسم رودخانه های فصلی است که خیلی زود هرز می روند. راه پیروزی نه از کربلای شهادت، که از دلهای آگاه می گذرد. جان عزیزان آزاده و دربندمان، که دلهای آگاه دارند و ضمیرهای روشن، ارزشمندتر از آن است که برای رسوایی رسوایان هزینه شود. این جانهای اسیر و دلهای آزاد، بی شک برای دستگاه ضد انسانی استبداد رسوا کننده است و برای جامعه استبداد زده، آگاهی بخش و زندگی بخش. دریغ است که از این جانهای ارزشمند محروم شویم. و چه زیبا بود پیام سبز زندگی از زبان میر سبز.
نمی دانم که آیا میر سبز با من هم نظر است یا نه؟ اما فارغ از این دغدغه، پیام سبز زندگی را گامی فراتر می برم. می اندیشم که نه شایسته است که از درد کشیدن انسانها در هر کجای دنیا، بی تفاوت گذر کنیم و نه شایسته است که جانمان را فدای غزه و لبنان یا چیزی دیگر کنیم. به جای آن که جانی را فدا کنیم، تلاش کنیم که جانی را زنده نگه داریم و دردی از دردهای بشری را درمان کنیم. برای آزادی جانها هزینه می دهیم، اما جان را عزیز می شماریم. جان را هزینه آزادی جانها کردن خود نقض غرض است. جنبش سبز، قربانی نمی خواهد و از قربانی دادن استقبال نمی کند، اگر چه شهیدان راه سبز آزادی را قدرشناسانه ارج می گذارد، شهیدانی که قربانی شدنشان ناخواسته بود و تحمیل دستگاه جور و استبداد. جنبش سبز به جای آنکه خون شهیدان راه آزادی را مقدمه ای کند برای خونهای بیشتر، وسیله ای می کند برای تاباندن نور آگاهی بر اعماق تاریک جهل و رساندن جرعه زندگی به کویر خشک استبدادزدگی.
-------------------------------------------------------
پی نوشت1:
پیام میرحسین موسوی به زندانیان سیاسی اعتصاب کننده:
آزاد مردان زندانی! همه آزادی خواهان و حق طلبان پیام شمارا شنیدند و استواری شما را بر سر مطالبات انسانی و مشروع مشاهده کردند.
درود بر شما! ایستادگی شما گواه بر آن است که می توان بدن ها را به محبس کشید، اما نمی توان بر جان آن ها چیره شد.
عزیزان ملت و پیشتازان جنبش سبز! اکنون که پیام شما و خانواده های مبارزتان در سطح جهان و داخل کشور منتشر شده است، مردم نگران سلامتی شما به عنوان سرمایه های سبز کشورند. ما ازهمه شما درخواست می کنیم اعتصاب غذای خود را پایان دهید.
آزاد مردان زندانی! همه آزادی خواهان و حق طلبان پیام شمارا شنیدند و استواری شما را بر سر مطالبات انسانی و مشروع مشاهده کردند.
درود بر شما! ایستادگی شما گواه بر آن است که می توان بدن ها را به محبس کشید، اما نمی توان بر جان آن ها چیره شد.
عزیزان ملت و پیشتازان جنبش سبز! اکنون که پیام شما و خانواده های مبارزتان در سطح جهان و داخل کشور منتشر شده است، مردم نگران سلامتی شما به عنوان سرمایه های سبز کشورند. ما ازهمه شما درخواست می کنیم اعتصاب غذای خود را پایان دهید.
پی نوشت2: اصل این مطلب را پیش از این در سایت خبرنگاران سبز منتشر نموده ام:در ستایش پیام سبز زندگی از زبان میر سبز
0 نظرات:
ارسال یک نظر
این دیوار برای یادگاری نوشتن شماست. بر این دیوار کاهگلی هر چه نبشته شود، نظر میهمانی ارجمند است و دلیلی بر موافقت یا مخالفت صاحبخانه نیست. صاحبخانه البته مختار است که هرزنوشته ها و توهین های مستقیم را از این خشت گلی بزداید. ضمنا همه کامنت ها ارزشمندند و پاسخ ندادن به یک کامنت لزوماً به معنی بی توجهی یا کم اهمیت قلمداد کردن آن کامنت یا نویسنده اش نیست.