رفتار دولت ایران، بخصوص در یک سال گذشته نمایشگر گسست عمیق دولت-مردم و بحران فزاینده و حل ناشدنی ناکارآمدی و عدم مشروعیت است. از این جهت معتقدم که این بحران حل ناشدنی است، که مسیری که حکومت ایران در پیش گرفته است به هیچ عنوان در راستای پر کردن گسست ایجاد شده و ترمیم و برافراشتن دیوار فروریخته پایگاه مشروعیتش نیست، و برعکس با سو رفتارها و مدیریت ها به طور محسوسی بر ابعاد این بحران می افزاید و شرایط کشور را در حالت بحران زده نگه داشته است. بحرانی که هر لحظه می تواند به تحولی ساختاری بینجامد و همین موضوع خواب و خیال امن و راحت را از این حکومت ربوده است. سایه ترس از این وضعیت شکننده به گونه ای هویدا است که به وضوح می توان ترس و اضطراب را در کلیه تصمیم گیریهای حکومت مداران ایران و حفظ و گسترش وضع پادگانی کشور مشاهده کرد. ظواهر امر حکایت از آن دارد که حکومت ایران خود بر نحیف بودن پایگاه مشروعیتش و گستره نارضایتیها واقف است. هم از این روست که در حوادث یک سال گذشته، هر جا که یک پای قضایا مردم بوده اند، حکومت حاضر به کوچکترین مصالحه و مسامحه ای نشده است. اخباری هم که از درون حاکمیت به بیرون درز کرده است حکایت از این امر دارد که تحلیل غالب در میان تصمیم گیران این است که هر گونه مصالحه ای با مردم و برآورده کردن مطالباتشان منتج به زنده شدن اعتراضات و مطرح شدن مطالبات گسترده تر خواهد شد . به بیان واضح تر، حکومت داران نگرانی از آن دارند که در صورت تعامل با مردم، سدی که مطالبات انبوه مردم در پشت آن انباشته شده است بشکند و سیل متاثر از آن کل حاکمیت را با خود ببرد. در این که انبوهی از مطالبات انباشته وجود دارد شکی نیست، اما اولا رفتار نابخردانه حاکمیت در انباشت مطالبات نقش اساسی داشته است، دوما مسیر فعلی به انباشت بیشتر مطالبات می انجامد، و سوما هر چه این وضعیت بیشتر ادامه پیدا کند، آثار و تبعات ناشی از شکسته شدن سد مطالبات بیشتر خواهد بود و مدیریت فضای آشفته پس از این ویرانی دشوارتر. به گونه ای که مشخص نیست که از دل این آشفتگی، نتیجه ای الزاما منطبق بر منافع ملی مردم منتج شود و این امری است که به نظر می آید از نظر حاکمیت فعلی کوچکترین اهمیتی ندارد و به همین دلیل همه تلاشهای اصلاح طلبانه را با شکست مواجهه کرده است، بطوریکه انسداد و بن بست بر فضای سیاسی ایران سایه افکنده و چشم انداز هر گونه عمل اصلاحی را نا امید کننده نموده است.
مقایسه ای که از رفتار حکومت ایران در مقابل مردم و دانشجویان، زنان و مردان معترض به نتایج انتخابات با رفتاری که حکومت ایران در برابر یک شرور تروریست مانند عبدالمالک ریگی بروز داد، خود به تنهایی بیانگر عمق فاجعه ای دردآور است. نحوه دستگیری و دادگاه برگزار شده بخوبی نشان می دهد که این حکومت شان و احترامی که برای ریگی قایل شد، برای هیچ کدام از مردم، دانشجویان، اهالی فکر و هنر و سیاست که بعد از انتخابات دستگیر شدند قایل نشد و این خود به تنهایی نوع نگاه حکومت به مردم و اندیشمندان را نشان می دهد.
نمونه دیگری از رفتارهای مردم ستیز حکومت ایران، مصالحه و مسامحه با اهالی بازار بود. این دومین باری است که دولت قانونی را تصویب می کند و از اجرای آن در برابر بازاریان ناتوان است و نهایتا پس از مذاکرات، با یک وادادگی و عقب نشینی آشکار از اجرای قانون تصویب شده کوتاه می آید. اما همین حکومت در برابر مردمی که به صلح آمیزترین وجه ممکن برای اعتراض به خیابانها آمدند، بدون آنکه تلاشی برای اقناع مردم کند، از همان ابتدا زبان اسلحه و سرکوب استفاده می کند.
به نظر می آید، یکی از رئوسی که باید در دستور کار جنبش سبز قرار گیرد، همین رفتارها ومردم ستیزی های حکومت است. در چند روز گذشته که بازار در اعتصاب بود، جنبش سبز به دلیل مشخص نبودن ماهیت اعتراضات بازار و همچنین عدم همراهی بازار در روزهای خون و سرکوب در حمایت از بازار مردد بود، با همه این اوصاف تمامی تلاش خود را برای پوشش دادن وانعکاس منصفانه اخبار مربوط به این اعتراضات به کار برد. باری به هر جهت، به رغم ادامه اعتراضات پراکنده در بازار، خبرها حکایت از آن دارد که پس از کوتاه آمدن دولت از قانون مصوبش، دولت و بازار به نوعی تفاهم دست یافته اند. این دومین باری است که دولت عدالت پرور از احقاق مالیات قانونی از بازاریان کوتاه آمده است. حقیقتا می بایست بر وادادگی های این حکومت نامشروع تاکید کرد و رسم مردم ستیزی آن در کانون توجهات قرار گیرد.
باید به همه یادآور شد که این سرنوشت حکومتی نامشروع است که به دلیل ناامیدی از پشتوانه مردمی اش زشت ترین رفتارها را به نمایش گذاشته است. حکومتی که در اقناع مردمش، جز اسلحه و زور ابزاری نمی شناسد، و برای اهل فکر و اندیشه بیدادگاه نمایشی راه می اندازد، و از آن طرف شرور تروریست را با احترام به دادگاه می آورد، و به بیگانگان از شمال و جنوب بخشش می کند، و با اهالی بازار چنین تن به مذاکره و مصالحه و تعامل می دهد.
مقایسه ای که از رفتار حکومت ایران در مقابل مردم و دانشجویان، زنان و مردان معترض به نتایج انتخابات با رفتاری که حکومت ایران در برابر یک شرور تروریست مانند عبدالمالک ریگی بروز داد، خود به تنهایی بیانگر عمق فاجعه ای دردآور است. نحوه دستگیری و دادگاه برگزار شده بخوبی نشان می دهد که این حکومت شان و احترامی که برای ریگی قایل شد، برای هیچ کدام از مردم، دانشجویان، اهالی فکر و هنر و سیاست که بعد از انتخابات دستگیر شدند قایل نشد و این خود به تنهایی نوع نگاه حکومت به مردم و اندیشمندان را نشان می دهد.
نمونه دیگری از رفتارهای مردم ستیز حکومت ایران، مصالحه و مسامحه با اهالی بازار بود. این دومین باری است که دولت قانونی را تصویب می کند و از اجرای آن در برابر بازاریان ناتوان است و نهایتا پس از مذاکرات، با یک وادادگی و عقب نشینی آشکار از اجرای قانون تصویب شده کوتاه می آید. اما همین حکومت در برابر مردمی که به صلح آمیزترین وجه ممکن برای اعتراض به خیابانها آمدند، بدون آنکه تلاشی برای اقناع مردم کند، از همان ابتدا زبان اسلحه و سرکوب استفاده می کند.
به نظر می آید، یکی از رئوسی که باید در دستور کار جنبش سبز قرار گیرد، همین رفتارها ومردم ستیزی های حکومت است. در چند روز گذشته که بازار در اعتصاب بود، جنبش سبز به دلیل مشخص نبودن ماهیت اعتراضات بازار و همچنین عدم همراهی بازار در روزهای خون و سرکوب در حمایت از بازار مردد بود، با همه این اوصاف تمامی تلاش خود را برای پوشش دادن وانعکاس منصفانه اخبار مربوط به این اعتراضات به کار برد. باری به هر جهت، به رغم ادامه اعتراضات پراکنده در بازار، خبرها حکایت از آن دارد که پس از کوتاه آمدن دولت از قانون مصوبش، دولت و بازار به نوعی تفاهم دست یافته اند. این دومین باری است که دولت عدالت پرور از احقاق مالیات قانونی از بازاریان کوتاه آمده است. حقیقتا می بایست بر وادادگی های این حکومت نامشروع تاکید کرد و رسم مردم ستیزی آن در کانون توجهات قرار گیرد.
باید به همه یادآور شد که این سرنوشت حکومتی نامشروع است که به دلیل ناامیدی از پشتوانه مردمی اش زشت ترین رفتارها را به نمایش گذاشته است. حکومتی که در اقناع مردمش، جز اسلحه و زور ابزاری نمی شناسد، و برای اهل فکر و اندیشه بیدادگاه نمایشی راه می اندازد، و از آن طرف شرور تروریست را با احترام به دادگاه می آورد، و به بیگانگان از شمال و جنوب بخشش می کند، و با اهالی بازار چنین تن به مذاکره و مصالحه و تعامل می دهد.
-------------------------------------------------------------
پی نوشت: اصل این مطلب را پیش از این در سایت ندای سبز آزادی منتشر نموده ام:
0 نظرات:
ارسال یک نظر
این دیوار برای یادگاری نوشتن شماست. بر این دیوار کاهگلی هر چه نبشته شود، نظر میهمانی ارجمند است و دلیلی بر موافقت یا مخالفت صاحبخانه نیست. صاحبخانه البته مختار است که هرزنوشته ها و توهین های مستقیم را از این خشت گلی بزداید. ضمنا همه کامنت ها ارزشمندند و پاسخ ندادن به یک کامنت لزوماً به معنی بی توجهی یا کم اهمیت قلمداد کردن آن کامنت یا نویسنده اش نیست.