دیرزمانی است که تشت رسوایی استبداد دینی حکومت ایران از بام فرو افتاده است و مدتهاست که دیگر در اصل انحراف و فساد این حکومت، اختلافی در بین انسانهای آزاد اندیش وجود ندارد و صحبتها از اثبات کجروی دارالخلافة جمهوری اسلامی فراتر رفته و کلام عقلا اکنون حول این محور شکل گرفته است که ریشه های شکل گیری این جرثومه فساد چیست و چه باید کرد که پس از فروپاشی این طاق لرزان ، دوباره در ورطه استبداد دینی و غیردینی گرفتار نیاییم.
اما آنچه پرداختن دوباره به رسوایی دارالفساد حکومت ایران را لازم نمود، تلاش بی ثمری است که این روزها خرج پوشاندن لباس مشروعیت دینی به قامت ناساز دارالخلافة ایران میگردد. نمایش مضحک غدیر قم را که دیدها ید! کارگزاران و مزدوران دستگاه خلافت با علم به اینکه چاه ولایت از آب مشروعیت خشک شده، با تمسک به قرائن تاریخی نظیر غدیر خم، تلاش دارند که مشروعیت از دست رفته را به بیت الخلافة برگردانند و خلیفه را به جای امام بنشانند و مردم را با نیرنگ و تطمیع یا چماق و تهدید به بیعت فراخوانند. بیست سال پیش وقتی حجت الاسلام یک شبه آیت الله شد و همان شب لباس مرجعیت هم بر قامتش دوختند، فرصت نبود که او را امام نیز بنامند. وانگهی، معدود صداهای مخالفی چون آیت الله منتظری هم کافی بود که آن نمایش را در همانجا موقتاً مختومه کنند و مرجعِ یک شبه تا امروز جسارت انتشار رساله را هم پیدا نکرده بود. اما حالا که دیگر روحانیت مستقل را به کلی از بین برده یا سرکوب کرده اند و قشون حکومت را به جان و مال مردم مسلط کرده اند، فرصت را مناسب یافته اند که خیمه شب بازی غدیر قم را به راه بیندازند و قم را به جای خم، تهران را به جای کوفه، علی را به جای علی و خلیفه را به جای امام بنشانند. اینان فراموش کرده اند که مشروعیت، لباسی نیست که به زور بر تن حاکمان پوشانده شود. مشروعیت یعنی تأثیر حکومت بر دلهای مردمان و چه کم خردند این فرومایگان که گمان کرده اند قشون پرتعداد و نمایشهای فریبکارانه نظیر غدیر قم راه میانبری است به دلهای مردم! حقیقت مغفولی که از نظرگاه حاکمان ایران پنهان مانده، این است که در این مدت که از خلافت اسلامی حاکمان ایران میگذرد، مردمان بسیاری از دین گریزان شده اند و بر دین ماندگان نیز آنقدر از عقل و درایت برخوردارند که بتوانند بین استبداد دینی حکومت ایران و اسطوره های دینی صدر اسلام تمایز بگذارند و لذا سوء استفاده هایی که از مشابهت سازیهای مع الفارق صورت می گیرد بیش از آنکه محبتی در دلها افزون کند، ته مانده آبرو را نیز زایل میکند. اگر کار به این کارگزاران نالایق و کج اندیش واگذار شود، امروز که در غدیر قم، جامه امامت را بر تن خلیفه کردند، فردا نیز مجتبی را به امامت ثانی بر میگزینند و همانگونه که حسن مجتبی پس از علی آمد، در این مشابهت سازیهای تاریخی هیچ بعید نیست که مجتبی نیز از پی علی آید و خلافت را موروثی کنند!
آنها که مردمان را بی بصیرت میخوانند و اعتراضشان به سیاهه حکومت ایران را فتنه مینامند، کاش کمی بصیرت داشتند و بصیرت مردمان را میدیدند و می دانستند که این مردم بصیر، خیمه شب بازی غدیر قم و امثالهم را باور نمیکنند. نه سکه ای که به نام خلیفه زده میشود و نه خطبه ای که به نام خلیفه خوانده میشود، هیچکدام بصیرت مردم را کور نمی کند. در مقابل چشمان بصیر مردم بزرگترین جنایات تاریخ معاصر ایران ثبت شده است. جمعی از بهترین فرزندان این کشور به دست شحنگان و گماشتگان حکومت کشته شده اند و جمعی دیگر به دهها سال حبس در دخمه ها و سیاهچاله ها محکوم شده اند و در زیر شکنجه ها یا جان سپرده اند یا جانشان به لبشان آمده است. فی الواقع باید گفت اگر فتنه ای هم درکار باشد، فتنه غدیر قم است و اگر مردمان بی بصیرتی هم باشند، آنانند که در بیابانهای قم امر بیعت با علی بر آنها مشتبه شده است.
اگر قرار بر مشابهت سازی تاریخی باشد، حکومت حاضر که جورش به درازا کشیده، نه به حکومت کوتاه علی، که به جور و خدعه دستگاه فرعون بیشتر می ماند. هم از این روست که میرحسین موسوی در توصیف این حکومت میگوید:
مستبدین در جهت کسب پیروزی با حاکمیت ترس، از همان روشی استفاده می کنند که فرعون و همه فرعونیان بهره بردند. طایفه طایفه کردن مردم «با خودی و غیرخودی کردن ملت» و قرار دادن مردم در مقابل هم، تحقیر مردم با گوساله و بزغاله و خس و خاشاک نامیدن برای واداشتن آنها به کرنش، و سرانجام رنگ قدسی بخشیدن به قدرت، که «انا ربکم الاعلی».
و لذا باید گفت که اگر چه حکومت مستبد ایران، به خدعه و نیرنگ عمرش به درازا کشیده، اما توشه مشروعیتش به غایت تهی شده است و مردمان ایران پس از حوادث اخیر به چنان بصیرتی دست یافته اند که فتنه غدیر قم و امثالهم هیچ دردی از این حکومت و ستونهای فروریخته مشروعیتش درمان نمی کند و تنها به مضحکتر شدن چهره بزک کرده این حکومت می انجامد.
بی دینان به آرزو و دینداران به دعا نشسته اند و بزم فروریختن دیوان مدائن و زوال استبداد دینی را در دلهایشان به استقبال رفته اند. کاش حاکمان را این بصیرت بود که اندکی از دلهای مردمان خبری جویند و فتنه از پی فتنه نیفروزند و بر سیاهی این سیاهه نیفزایند.
---------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت 1: این مطلب را پیش از این با اندکی تغییرات در وب سایت جرس منتشر نموده ام: فتنه غدیر قم، چاه خشک ولایت را آب مشروعیت نمی دهد.
پی نوشت 2: شرحی از مشابهت سازی واقعه غدیر را می توانید در این لینک ها (+ ، + ، + ، + ) جستجو کنید.
---------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت 1: این مطلب را پیش از این با اندکی تغییرات در وب سایت جرس منتشر نموده ام: فتنه غدیر قم، چاه خشک ولایت را آب مشروعیت نمی دهد.
پی نوشت 2: شرحی از مشابهت سازی واقعه غدیر را می توانید در این لینک ها (+ ، + ، + ، + ) جستجو کنید.
0 نظرات:
ارسال یک نظر
این دیوار برای یادگاری نوشتن شماست. بر این دیوار کاهگلی هر چه نبشته شود، نظر میهمانی ارجمند است و دلیلی بر موافقت یا مخالفت صاحبخانه نیست. صاحبخانه البته مختار است که هرزنوشته ها و توهین های مستقیم را از این خشت گلی بزداید. ضمنا همه کامنت ها ارزشمندند و پاسخ ندادن به یک کامنت لزوماً به معنی بی توجهی یا کم اهمیت قلمداد کردن آن کامنت یا نویسنده اش نیست.