در روزهای قبل و بعد از راهپیمایی 25 بهمن، بیانیه های متعددی صادر شد که غالبا ضعف هایی در صراحت بیان و نگرانی هایی از تند شدن فضا را می توان در آنها مشاهده کرد. اما فراخوان اخیر سایت های سبز بی آنکه در دام تندروی افتاده باشد، به خوبی به تحلیل فضا پرداخته و موارد چندی را می توان در آن برجسته دید. بدیهی است که بررسی این نکات ما را به تغییرات زبانی جنبش و کنش ها و فرایندهای مستتر در آن آشناتر می کند. ذیلا نکاتی چند از این فراخوان بصورت اجمالی بررسی گردیده اند:
1- دفاع از راهپیمایی 25 بهمن به عنوان برگ افتخار جنبش: در فراخوان داده شده مردمی که "علیرغم سرکوب ها و خشونت های عریان نیروهای سرکوبگر، با حضور در راهپیمایی ۲۵ بهمن، این روز را به نقطه عطفی در جنبش مبارزات آزادیخواهانه ایران تبدیل نمودند" مورد ستایش واقع شده اند و عزم مردم بر ایستادگی در برابر ظلم و ستم حکومت های استبدادی مورد تاکید واقع شده است. این تاکید در شرایطی صورت می گیرد، که رسانه های حکومتی با ایجاد جوی سنگین بر علیه جنبش سبز، دفاع از آن را به امری دشوار برای برای نیروهای سبز داخل ایران تبدیل نموده اند. بدیهی است که هر گونه عقب نشینی نظری در این مقطع، می تواند تبعات بسیار سنگینی برای آینده جنبش به همراه بیآورد.
2- تحلیلی بر موفقیت راهپیمایی 25 بهمن: حجم تبلیغاتی که پروپاگاندای رسانه ای حکومت ایران بر علیه جنبش سبز به راه انداخته است، خود به خود گویای پیروزی درخشان جنبش در این روز بوده است. جنبشی که تا روز 24 بهمن به کلی انکار می شد، اکنون همه امکانات مادی و معنوی خودکامگان بر علیه آن به خدمت گرفته شده است تا این پیروزی را از جنبش سبز بگیرد. حال آنکه عکس العمل های منفعلانه حکومت قطعا نتیجه معکوس دارد. این فراخوان ابراز می دارد که "صدای مردم در روز 25 بهمن آنقدر بلند و رسا بود و انعکاسش چنان لرزه بر اندام استبداد انداخته است، که دستگاه جور، به سرکوب های وحشیانه روز ۲۵ بهمن راضی نشده است و اکنون از فرط عصبانیت به هر اقدام غیراخلاقی از تهدید مردم و رهبران گرفته تا اجرای پروژه شهید دزدی دست می زند تا شیرینی این پیروزی سبز را بر دهان مردم تلخ نماید."
3- مسول دانست حکومت در قتل شهروندان معترض: این فراخوان در موضع گیری منطقی، پروژه جعل و شهید سازی حکومت را محکوم نموده و معتقد است که اولا این شیوه برای حکومت بی آبروی ایران، مشروعیتی به ارمغان نمی آورد ثانیا جعل واقعیات چیزی از مسولیت حکومت در وقوع قتل شهروندان نمی کاهد و توجیهی برای فرار حکومت از زیر مسولیت پیگرد قاتلان اصلی فراهم نمی کند. مضافا بر اینکه قتل شهروندان، به نامهایی چون صانع ژاله و محمد مختاری محدود نمی شود و شهدای جنبش فراتر از یک و دو نفر هستند و هر کدامشان می تواند برای رسوایی حکومت کفایت کند. این فراخوان بیان می کند که " اگر حکومتیان صادقانه رفتار می کردند و اگر از همان روز نخست به جای جعل واقعیت ها، به پیگیرد قضایی قاتلین واقعی نداها و سهرابها پرداخته بودند، و شفافانه به مسایلی چون کوی دانشگاه و سیاهچاله کهریزک رسیدگی نموده بودند، امروز دوباره شاهد شهادت فرزندانی دیگر از فرزندان برومند ایران زمین نبودیم."
4- انحراف نهادهای انتخابی، نشانه بن بست در ساختار حکومتی ایران: اینکه مجلس در روزهای اخیر، به جای نمایندگی مردم، در راس دستگاههایی قرار داشته است که در مقابل مردم و رهبرانشان ایستاده اند، نشانگر انحراف این نهاد از وظایف ذاتی اش می باشد. این حوادث به خوبی نشان داد که مجلس فرمایشی و نمایندگان دست نشانده عملا زنگولکی بر ساختار استبدادی حکومت هستند و بیشتر کاربرد تزیینی دارند تا کاربردی عملی. از همین روست که این فراخوان ابراز می دارد: "این موضوع که مجلس به عنوان نهادی که می بایست مدافع حقوق مردم باشد، اینک همگام با پروژه های سرکوب و همراه با نیروهای اقتدارگرا شده است، خود بهترین گواه بر فساد ساختاری و سیستماتیک و گسترش بیماری لاعلاج استبداد در دستگاه حکومت و بهترین نشانه بر حقانیت جنبش سبز است."
5- به رسمیت شناختن تکثر در شعارها: بر خلاف فراخوان های قبلی که صرفا بر گفتن شعار الله اکبر تاکید می شد، این بار، طیف شعارها گسترده تر شده است و می گوید اعضای جنبش سبز "با تکیه بر خرد ذاتی جنبش سبز و به جهت اعتراض به همه این انحراف ها و کژرفتاریها، در هر کجا که هستند به پشت بام ها خواهند آمد و فریاد "مبارزه با دیکتاتور" و "الله اکبر" را بلندتر از همیشه سرخواهند داد." قرار دادن شعاری دیگر در کنار شعار "الله اکبر" بدون ذکر کردن محتوای آن، به نظر میآید مهمترین فراز از این فراخوان باشد. این یک واقعیت است که در کنش های اعلام شده، هم حضور نیروهای مذهبی جنبش و هم نیروهای غیرمذهبی جنبش باید به رسمیت شناخته شود و این موضوع در این فراخوان لحاظ شده است. بدیهی است که تکثر در شعارها با پراکندگی در شعارها نباید اشتباه شود و هم از این روست که محورهای مطرح شده در این فراخوان را می توان هوشمندانه ارزیابی نمود.
6- تاکید بر "استمرار منطقی" در طراحی کنشها: کنش های یک روزه و یک شبه، اگر چه در جای خود تاثیرات مثبتی دارند اما در واقع به جهت اینکه جنبش از ابزارهای ارتباط جمعی نظیر روزنامه و تلویزیون محروم است امکان خبررسانی جامع در این زمینه را ندارد و همواره بخش بزرگی از نیروهای جنبش، نسبت به فراخوان هایی که عموما در فضای مجازی داده می شوند بی اطلاع باقی می مانند وتنها وقتی از وقوع آن با خبر می شوند که آن رخداد به وقوع پیوسته است و دیگر برای همراهی آنها دیر شده است. فراخوان جدید سبزها سه روزه است. در این شرایط خود کنش به ابزاری برای خبررسانی درباره این کنش سبز تبدیل می شود و مردمی که دسترسی به اینترنت ندارند یا شعارهای نوشته شده بر روی اسکناسها و روزنامه های تکثیر شده دستی را ندیده اند هم در جریان امر قرار خواهند گرفت و احتمالا در روزهای آتی به این حرکت خواهند پیوست. این نکته را هم باید در نظر گرفت که طولانی شدن یک کنش ممکن است فرساینده و خسته کننده باشد و باید مورد پرهیز قرار گیرد. در مجموع، انتخاب سه روز برای این کنش سبز معقول و منطقی به نظر می آید.
در نهایت باید اذعان کرد که جنبش گام به گام در حال پیشرفت و بالندگی است و این حیات فعال با مراقبت همه اعضای جنبش و در کنار رهبران سبز به روزهای خوب آینده ختم خواهد شد. تا آن روز، فعالین جنبش باید مراقب باشند که جنبش دچار تندروی که نتیجه محتومش ریزش هست نشود، دچار محافظه کاری که نتیجه محتومش فرسایش است نشود، و در نهایت به جای تاکید بر نکات افتراق، نکات همگرایی مورد تاکید قرار گیرد تا اتحاد که شرط لازم برای پیروزی است حاصل شود. این همه میسر نمی شود مگر آنکه خردورزی سیاسی چراغ راه آینده جنبش در مبارزات و کنش های آتی باشد.
6 نظرات:
به نظر من دیگه لازم نیست همه یه جا جمع شن تا بگیم که تعدادمون زیاده...به چند دلیل : حکومت اجازه جمع شدن رو به هیچ وچه نمیده و دوم اینکه هم اونا و هم ما میدونیم که حجم مخالفا خیلی بیشتر از ساندیس خورهاس... منم موافقم که الان دیگه وقت مبارزه شده دوره گفتگو و اصلاح و این چیزا سر اومده چون حاکمیت شمشیر رو از رو بسته.. به تاریخ انقلاب هم که نگاهی بندازیم میبینیم فقط دو سه تا تظاهرات سراسری رخ داده. بقیه فعالیتهای انقلابی مردم شعار های شبانه بوده و ّپخش اعلامیه.. این اعلامیه رو باید خیلی جدی بگیریم واسه اطلاع رسانی خارج نت. این روزا خیلی ها پرینتر و کوپی دارن. کافیه یه متن مشترک شامل چندتا سرخط خبر و افشاگری سیاسی و اقتصادی(مثل خبرنامه های سازمانی که تو سپاه هم هست) نصف a4 چاپ کنیم بریزیم تو خونه های اطرافمون تو اتوبوس و تاکسی باور کنید خیلی جواب میده... فقط مهم اینه که یه جایی مثلا یه صفحه فیس بوک یا سایت کلمه جرس یه متن مشترک رو هفته ای یا روزانه مشخص کنه واسه چاپ کردن. یه مدت که گذشت مردم بش عادت میکنن و از این راه میشه در زمان مناسب فراخوان تجمع هم داد
دوست عزیز. هم اکنون سایت های کلمه و تحول سبز بصورت منظم در حال انتشار روزنامه های اینترنتی برای انتشار توسط مردم می باشند. به عنوان مثال این شماره کلمه درباره راهپیمایی 25 بهمن است که بسیار نیکو است برای مبارزه با تلاش رسانه ای حکومت در انتشار آن بکوشیم.
http://www.kaleme.com/1389/11/26/klm-47691/
درودبرمردم سرزمین پارس. ودرودبرکسانی که اهل عمل هستندبیشترو.چه بساکه پیشتر:کوروش مقدس که امروزه نوادگانش به فکراحیائ سرزمین پرافتخارش هستندودرتلاشندکه ایران راازدست تازی پرستان رها سازند.(کوروش کبیر:دستانی که یاری میکنندومقدس ترازلبهایی هستند که دعا میکنند.)-حتما به پیشنهادات عمیق شماعمل میکنم.
راستی:حرفات کاملا از روی آگاهی وخرد بود.به مغزمان افزودی.
از رشت!
صدا و سیمای ما بسیار مسموم شده!
دوست عزیز از رشت. ممنون از اظهار نظرت. با شما و کوروش موافقم. جمله قشنگ و پرمعنی بود: "دستانی که یاری میکنندومقدس ترازلبهایی هستند که دعا میکنند."
دوست ناشناسم. درست می گویید. متاسفانه صدا و سیما شدیدا در حال سم پاشی است. باید که با همت خودمان این انحصار خبری را بشکنیم. آنقدر هم سخت نیست.
ارسال یک نظر
این دیوار برای یادگاری نوشتن شماست. بر این دیوار کاهگلی هر چه نبشته شود، نظر میهمانی ارجمند است و دلیلی بر موافقت یا مخالفت صاحبخانه نیست. صاحبخانه البته مختار است که هرزنوشته ها و توهین های مستقیم را از این خشت گلی بزداید. ضمنا همه کامنت ها ارزشمندند و پاسخ ندادن به یک کامنت لزوماً به معنی بی توجهی یا کم اهمیت قلمداد کردن آن کامنت یا نویسنده اش نیست.