خاتمی و کرنش های صف شکن

اردیبهشت ۲۷، ۱۳۹۰


سخنرانی اخیر خاتمی به رغم طرح مواردی مثبت، همچون بسیاری دیگر از سخنرانی هایش شامل موارد بحث برانگیزی هم بود. مهمترین بخش سخنان ایشان  که مورد انتقاد واقع شده است آنجایی است که خطاب به نظام و رهبری می گویند: "اگر به نظام و رهبری ظلم شده است به نفع آینده از آن چشم پوشی شود و ملت هم از ظلمی که بر او و فرزندانش رفته است می گذرد و آن وقت همه به آینده بهتر رو خواهیم آورد." در این باره چند تکته لازم است که مورد بحث قرار گیرد:


1-    همانند ایام گذشته عده ای در مقام دفاع مطلق از حرف ها و سخنان خاتمی بر آمده اند و این سخنان را در چهارچوب گفتمان اصلاح طلبی ارزیابی می کنند. اولا باید توجه داشت که دفاع مطلق از شخصیت های جنبش به آفتی بر علیه جنبش تبدیل شده و  باعث گمراهی خاتمی و سایر شخصیت های جنبش می شود و آنها را از نعمت نقد جامع و بی طرفانه محروم می کند ضمن اینکه شیوه شخصیت محوری، اعتبار اخلاقی جنبش را هم زیر سوال می برد. دوما مفهوم اصلاح طلبی نیاز به باز تعریف جدی دارد. خاتمی معادل اصلاح طلبی نیست و نمی توان او را معیار  اصلاح طلبی قرار داد. اصلاح طلبی هر چه هست، قطعا کرنش های بیجا ، جابجا کردن ظالم و مظلوم و حق و ناحق، هزینه کردن های بی فایده، امتیاز دادن های بی امتیاز نیست و متناظرا نقطه مقابل این رفتار را نمی توان انقلابی گری نامید. اگر واقع بینانه به این گونه مواضع خاتمی نگاهی بیندازیم، ماحصل این کرنش ها در مقابل اقتدارگرایان، جز تشتت در صفوف جنبش چیز دیگری نبوده است. حکومت نیز تاکنون کوچکترین امتیازی در مقابل این عقب نشینی ها نداده است.
2-    از جناب آقای خاتمی باید پرسید که به نظام و رهبری چه ظلمی شده است؟ چه کسی این ظلم را کرده است؟ مردم؟ آقای خامنه ای باید چه کسانی را ببخشند؟ مردم را؟ روزنامه نگاران را ؟ فرزندان ملت را که در زندانها اسیرند؟ کیست که نداند در حوادث گذشته اگر ظلمی هم بوده باشد، ظلم آشکاری بوده که نظام و رهبری به مردم نموده اند: در کهریزک، در کوی دانشگاه، در خیابانهای شهر، و در سی سال زجر مداوم. به جای طلب بخشش از رهبری، حق بود که آقای خاتمی رهبری را نصیحت می کرد که از مردم طلب بخشش کند شاید که مردم ببخشند.
3-    هم ترازی ظلمی که به مردم شده است با مثلا ظلمی که به نظام و رهبری شده است، خود ظلمی به حقیقت های جاری در ایران بوده است. البته ظاهرا بحث فراتر از هم ترازی است و اینکه ظلم به نظام و رهبری مقدم بر ظلم به مردم طرح می شود می تواند نشان از تقدم حق رهبری و نظام بر حق مردم باشد.  تیتر بی بی سی از این بابت جالب بود که به کمک خاتمی آمده و با تغییر جمله بندی خاتمی نوشته است:  هم ملت ظلمی را که بر او شده ببخشد و هم نظام و رهبر. تا به این ترتیب هم اولویت را به حقوق مردم داده باشد و هم اینکه "بخشش از جانب مردم"  را با "توصیه به بخشش"، جابجا کند.
4-    در بحث ظلم هایی که به مردم شده است باید با حساسیت برخورد کرد. اولا کسی که نمایندگی حقوق ضایع شده مردم را برعهده می گیرد باید متعهد به استیفای این حقوق باشد و مشخص نیست آقای خاتمی بر چه مبنایی خود را در این جایگاه یافته است. دوما حتی اگر هدف، اقامه مصالحی بزرگتر به قیمت فروگزاردن حقوق تضییع شده ملت باشد، صاحبان حق که مردم هستند باید نسبت به این موضوع اقناع شده باشند. نمی توان پیش پیش از حقوق مردم مایه گذاشت، از اعاده حقوق آنها گذشت و امتیازی در خور هم بدست نیاورد. حال  چگونه است که آقای خاتمی از جانب مردم سخن می گوید و حقوق مردم را می بخشد تا شاید رهبری از موضع ظالمانه اش کوتاه بیاید؟ اگر رهبری از موضع ظالمانه اش کوتاه آمدنی بود، آن روزی که قلبش برای دانشجویان کوی دانشگاه مصلحتا به درد آمده بود پیگیر اجرای عدالت می شد و اگر آقای خاتمی پیگیر استیفای حقوق ملت بود آن زمانی که در قدرت بود پیگیر حقوق تضییع شده ملت از جمله همین پرونده کوی دانشگاه می شد نه امروز که ثابت شده است نه خامنه ای از موضع ظالمانه اش کوتاه آمدنی است و نه خاتمی توانایی استیفای حقوق مردم را دارد.
5-    صحبت از ترویج نفرت نیست. میتوان بخشید اما  جامعه ای که این روزهای سخت را گذرانده است نمی تواند ظلمی را که نظام و رهبری بر جامعه تحمیل نموده است فراموش کند. حتی اگر فراموش هم  بکند، نمی تواند بپذیرد که واقعیت ها تحریف شوند و جای ظالم و مظلوم جابجا شود آنگونه که ظالم صاحب حق شود و جامعه  از "ظالم" عذر خواهی هم بکند! ضمنا حتی اگر جرم و جنایت هایی که در این مدت صورت گرفته از جنبه عمومی اش مورد عفو مردم و جامعه قرارگیرد، جنبه  خصوصی این مظالم کماکان باقی می ماند و صاحبان خصوصی این حقوق اعم از خانواده های کشته شدگان و زندانیان سیاسی، نسبت به پیگیری حقوق خود محق اند و این حق آنها باید به رسمیت شناخته شود.
6-    بعد از این سخنرانی آقای خاتمی بود که سری به بیانیه شماره هفدهم مهندس موسوی زدم. دیدم که ایشان هم مشتاق بوده است که وضعیت فعلی جامعه ایران از این انسداد سیاسی موجود خارج شود. اما رویکردی که ایشان برای ورود به این مساله اتخاذ کرده اند کجا و رویکردی که جناب آقای خاتمی در پیش گرفته اند کجا. کدام روش به اصلاح طلبی نزدیک تر است؟ مرز اصلاح طلبی و انقلاب همانقدر ظریف است که مرز اصلاح طلبی و وادادگی.
7-    درست در همین روزی که آقای خاتمی از رهبری و نظام درخواست می کند که ظلمی که به ایشان رفته است را مورد بخشش قرار دهند، خبری منتشر می شود که حسنی مبارک از مردم مصر عذرخواهی کرده است و تقاضای بخشش نموده است. بی دلیل یاد حرف های مهندس موسوی افتادم که با طعنه به خامنه ای گفته بود: فراعنــه زمانی صـــــــــدای ملــــــــت را می شنوند که دیر شده است. 
---------------------------------------------------------------------------
این مطلب را پیش از این با تغییراتی جزیی در وب سایت خبرنگاران سبز منتشر نموده ام.

1 نظرات:

ahwazfun گفت...

mostafa2sib@yahoo.com salam dadash ino add kon kare fori daram

ارسال یک نظر

این دیوار برای یادگاری نوشتن شماست. بر این دیوار کاهگلی هر چه نبشته شود، نظر میهمانی ارجمند است و دلیلی بر موافقت یا مخالفت صاحبخانه نیست. صاحبخانه البته مختار است که هرزنوشته ها و توهین های مستقیم را از این خشت گلی بزداید. ضمنا همه کامنت ها ارزشمندند و پاسخ ندادن به یک کامنت لزوماً به معنی بی توجهی یا کم اهمیت قلمداد کردن آن کامنت یا نویسنده اش نیست.