اگر در میان شخصیتهای معاصر جستجویی کنیم محمد رضا شجریان هم از نظر مقبولیت و محبوبیت حرفه ای و هم از نظر نفوذ کلام جایگاه ویژه ای دارد. شاید راز این نفوذ صدا و کلام آنجا نهفته باشد که زبان او بیش از همه به زبان حال مردم نزدیک تر است. چه آنگاه که همراه امواج انقلاب شد و مردم را در برابر حکومت شاه همراهی کرد و چه بعد از انقلاب که باز هم همراه مردم و زبان گویای آنها بود و چه در روزهای سخت بعد از انتخابات 88 .
او هرگز از موضع عافیت طلبانه و دست آویز قرار دادن تنزه هنر از سیاست به توجیه سکوت و انفعال نپرداخت و آنجا که لازم می بود از موضع روشنفکری به میدان عمل سیاسی هبوط می کرد . او مردم و فرهنگشان را ارج می گذاشت و می گذارد چرا که خود از میان همین جامعه به میدان آمده است. چه آنجا که برای پدر می خواند و چه آنجا که ربنا را سر می دهد و چه آنجا که مردم را در مناجاتشان همراهی می کند و چه آنجا که از جدایی دین و سیاست می گوید و چه آنجا که همنوا با مرغ سحر از ظلم ظالم می گوید همه زبان حال مردم است و نه زبان اندرز مردم. او معتقد است که مردم آگاهند و وجدان بیدارشان در جامعه حس می شود. ممکن است مردم اشتباه کنند اما اشتباه مردم نیز، که خود را یکی از آنها می داند، بخشی از روند رشد طبیعی جامعه است. او تکلیف خود را نه در نفی فرهنگ مردم جامعه و نقد تهاجمی این فرهنگ، که در همراهی مردم به سمت فردای روشن یافته است.
0 نظرات:
ارسال یک نظر
این دیوار برای یادگاری نوشتن شماست. بر این دیوار کاهگلی هر چه نبشته شود، نظر میهمانی ارجمند است و دلیلی بر موافقت یا مخالفت صاحبخانه نیست. صاحبخانه البته مختار است که هرزنوشته ها و توهین های مستقیم را از این خشت گلی بزداید. ضمنا همه کامنت ها ارزشمندند و پاسخ ندادن به یک کامنت لزوماً به معنی بی توجهی یا کم اهمیت قلمداد کردن آن کامنت یا نویسنده اش نیست.