سیاست شان عین فوتبال شان است

مهر ۱۸، ۱۳۹۰

  در پی پیروزی پرگل تیم ملی فوتبال ایران در مقابل تیم فلسطین، کیهان در نقدی عجیب، طلبکارانه و گلایه آمیز نوشت: "شما همه آنچه در توان داشتید را برای شكست تیمی كه به نمایندگی از مردم مظلوم فلسطین میهمان شما بود به كار گرفتید و در پی این پیروزی به وجد آمده و آن را «جشنواره گل» نامیدید! "
در واقع  به نظر می آید که این بازی از همان ابتدا هم با اهداف سیاسی تدارک دیده شده بود و بیش از آنکه نگاهی فوتبالی بر این داستان حاکم باشد، این نگاه ایدئولوژیک حکومت بود که بر فدراسیون قوتبال تحمیل گردیده تا از میان تیم های مطرح، تیم ضعیفی چون فلسطین را به بازی دوستانه در مقابل ایران دعوت کند. اما توقع سیاسیون ایدئولوژی زده از این فوتبال سیاسی به همین نقطه ختم نمی شد و ظاهرا پیروزی پرگل تیم ملی فوتبال ایران این نمایش سیاسی را بر هم زد. برای  تدارک دهندگان این نمایش، قرار نبود که تیم ایران با پیروزی در این بازی دوستانه، برای بازیهای بعدی مقدماتی جام جهانی شارژ روحی شود، بلکه قرار بود از طریق این بازی، به مردم فلسطین در مبارزه شان با نظامیان اسراییل روحیه داده شود! لذا کیهان نسخه ای عجیب را برای ملی پوشان تجویز می کند که بر طبق آن ملی پوشان ایران  می بایست با رعایت آداب پهلوانی، به شكست مصلحت انديشانه در مقابل فلسطینیان مظلوم  تن می دادند و یا اینکه در بدترین حالت بازی را مساوی می کردند یا اینکه حداکثر یک گل می زدند. نسخه ای که البته با پیروزی پرگل تیم ملی ایران اجرا نشد.
 از این نوع نگاه به سادگی نمی توان گذشت. این نوشته به ظاهر فوتبالی به خوبی خبر از سر درون سیاستمداران حاکم بر ایران می دهد. سیاستمدارانی که همه منافع ملی کشور را در پای اهداف ایدئولوژی زده جریان متبوعشان نادیده گرفتند. اقتدارگرایان حاکم بر ایران، با نگاهی افراطی به قضیه فلسطین، نه تنها به انزوای ایران در عرصه بین المللی منجر شدند بلکه تا سر حد دخالت در امور فلسطینیان و تعیین تکلیف برای آنها نیز پیش رفتند که نمونه های اخیر آن موضع گیری رهبر ایران بر علیه تشکیل دولت مستقل فلسطینی بود. اگر روزگاری هدف از این آرمانگرایی حمایت از منافع مردم فلسطین بود، آرام آرام مردم فلسطین و مبارزاتشان به ابزاری برای بهره برداری سیاستمداران منزوی ایران در عرصه بین المللی تبدیل شدند. در همه این داستانها اولویت منافع ملی ایران به صورت واضح و آشکار نادیده گرفته می شد و مصروف رویارویی سیاسی با کشورهایی همچون اسراییل می گردید. همان به ظاهرا مصلحت اندیشی هایی که امروز به باخت تیم ملی ایران در مقابل فلسطین حکم می دهد، در عرصه بین المللی نیز منافع مردم ایران را صرف شعارهای بی حاصل و پرهزینه ای می کند. در واکنش به چنین سیاست هایی بود که میرحسین موسوی در یکی از موضع گیریهایش در قبال قضیه فلسطین ابراز داشت: "برخی به جای آن که پرچم جمهوری اسلامی ‌در دست داشته باشند پرچم فلسطین به دست گرفته‌اند. ما به فلسطین علاقه داریم ولی اینجا ایران است."
به واقع سیاست خارجی ایران نیازمند بازنگری جدی است. سیاستگذاری در عرصه سیاست خارجی ایران هم اکنون در دفاع ابزاری از فلسطینیان، جنگ لفظی با کشورهای غربی، گروگانگیری و باج خواهی در عرصه بین المللی و جاه طلبی هسته ای خلاصه شده است و جای منافع ملی در این سیاست ها خالی است.  در این شرایط طبیعی است که مردم روز به روز به حکومت به عنوان حافظ منافعشان بی اعتمادتر می شوند و نسبت به قضیه فلسطین واکنشی غیرهمسو با حکومت ایران بروز می دهند. شعارهای اعتراضی مردم ایران که خواستار احراز حقوق مردم ایران قبل از احراز حقوق فلسطینی ها و لبنانی ها بودند نمودی از این نارضایتی هاست. این اعتراض ها نه به معنای تایید ظلم به مردم کشورهای دیگر از جمله فلسطینیها است بلکه به معنی اعتراض به اولویت بخشی حکومت ایران به احراز حقوق مردم سایر کشورها نسبت به حقوق مردم کشور خودمان است. به جای تخطئه نارضایتی مردم از این سیاست ها، باید دغدغه های به حق مردم ایران را به رسمیت شناخت و به صورت شفاف و واضح و همگام با جامعه نسبت به روند جاری سیاست های حکومت ایران اعتراض کرد.
---------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت: این مطلب را پیش از این در سایت جرس منشر نموده ام.

0 نظرات:

ارسال یک نظر

این دیوار برای یادگاری نوشتن شماست. بر این دیوار کاهگلی هر چه نبشته شود، نظر میهمانی ارجمند است و دلیلی بر موافقت یا مخالفت صاحبخانه نیست. صاحبخانه البته مختار است که هرزنوشته ها و توهین های مستقیم را از این خشت گلی بزداید. ضمنا همه کامنت ها ارزشمندند و پاسخ ندادن به یک کامنت لزوماً به معنی بی توجهی یا کم اهمیت قلمداد کردن آن کامنت یا نویسنده اش نیست.